روزبهروزبه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره
رامیسارامیسا، تا این لحظه: 4 سال و 8 روز سن داره

روزبه شاهزاده ایرانی

19اسفند(عروسی مهدی و مریم)

امروز صبح رسیدیم گرگان.امروز عروسی مریم جون(دخترعمه من) با عمو مهدی روزبه(که میشه پسرخاله من). مامان لیلی خونه ما بود که دیروز بعدازظهر با زن عمو و محمود و .... رفتن قم.ماهم که اخرشب راه افتادیم بسمت گرگان روزبه تا رسیدیم یاد کفتر دایی اسیماعیلش افتاد و جوجه ها . دیگه نگم که کلی بازی کرد و کفترا رو پر داد و چند تا از تخم کفترا روهم شیکوند. اصلا من ارایشگاه رفتنی نگفت کجا میری! شب هم که کلی تو عروسی بازی کرد و .... خوش گذشت   شایسته خیلی ناز شده بود.دخترکم کلی بزرگ شده. فقط امان از روزبه که نه ب کسی بوس میداد ن بغل کسی میرفت.تازه عاطفه جون(خواهرداماد)و عمه مامانم روهم چنگ انداخت موقع بوسیدنش. همه چی عالی بود. ...
24 اسفند 1392

جمعه 2اسفند

امروز روز جمعه ، صبح من و روزبه جون ساعت 9 از خواب پاشدیم. البته روزبه باصدای خداحافظی بابا امیر از خواب بیدار شد و سریع سراغ daddyشو از من گرفت و گفت که daddy کجاس میخوام بغلش بخوابم.بغلش کردم رفتیم حیاط با daddy خداحافظی کرد و رفت. روزبه خان دیگه بهونه گرفت. کلا سرحال از خواب بیدار نشد. کلی بهونه. صبحونه خورد اما بهونه کیک و خوراکی میگرفت. جیغ جیغ نمیکرد اما حالش میزون نبود.کلا روزبه امروز ی طوری بود . کلی هم مامان فهیمه دعواش کرده. اخه دیوارارو خط خطی کرد. یکم ناهار خورد. اصلا فیتیله نگاه نکرد. امروز پسرم خیلی دمغ بود. قربان بره مامانش ،حسابی هم از من نه شنید و دعواش کردم. ...
2 اسفند 1392